السلام علی عیسی روح الله (ع)
نمی دانم با چه لفظی صدایت کنم و چگونه بخوانمت . از سویی وقتی برای بار اول برایتان نامه می نویسم نمی خواهم زبان به شکایت از امت شما باز کنم و از سوی دیگر می دانم که شما هم جائی که آنها به برادرتان ، خاتم پیامبران و رحمت عالمیان محمد مصطفی (ص) توهین می کنند دل شکسته و غمگین می شوید . اگر غیر از این بود به خودم اجازه نمی دادم چنین جسورانه به محضرتان گلایه کنم .
مسیح مهربان
زمانی که می بینم آنان که خود را امت شما می خوانند شما و مادرتان را که از برترین زنان عالم است چگونه و در چه وضعی نام می برند و یاد می کنند دلم می سوزد و به رنج می آید . در برخی فیلمهایشان ، در بعضی نوشته هایشان و حتی در مجسمه سازی و نقاشیهایشان از شما چنان تصویری ارائه می کنند که برایم قابل درک نیست . همواره براین باور بوده ام که وقتی از پیام آور خدا سخن می گویم باید در لحن و کلام و فکرم هم احترام و ادب را رعایت کنم اکنون که مسیحیان به اسلام ستیزی و توهین به خاتم پیامبران (ص) بزرگ ترین و مهربانترین نبی الهی روی آورده اند تعجب می کنم که از مهربانی و ادب شما چه چیزی آموخته اند ؟! با آموزه های دینی شما چه کرده اند ؟! تا چه اندازه شما و سیره مهربانتان را تحریف کرده اند که توهین به پیامبر آخرین خدا را هم به راحتی مرتکب می شوند ؟
وقتی امتی به پیامبر خودش جسارت می کند ، جسارت کردن به سایر انبیاء برایشان کار سختی نیست .
برای مظلومیتتان غمگینم .
من که یک مسلمانم شما را از صمیم دل دوست می دارم و برایتان به مثابه پیامبر خودم احترام قائلم . کاش پیروانتان از شما پیروی می کردند .
اکنون اجازه بدهید تا روی سخنم را عوض کنم و کلمه ای هم با پدر مهربان امت اسلام سخن بگویم .
السلام علیک یا رسول الله ، یا حبیب الله ، یا محمد بن عبد الله (ص)
پدر جان چه بگویم از دل دردمندم که این روزها با تحمل جسارتهای فراوانی که به حضورتان می شود خون شده است . چه بگویم از این همه غصه و دستهایی بسته که اجازه نمی دهد تا دستی برآرم و کاری کنم که غصه سر آید .
نمی دانم برای حمایت از دینم ، پیامبرم و کتابم به کجا و چگونه باید شکایت برم ؟ آیا اصلا کسی در این دنیای به هم ریخته حرف ما را گوش می دهد؟
شکایتم را به نزد خدا می برم و دردم را به شما می گویم که پناهی به جز شما نمی شناسم . می دانم که صبرتان بی نهایت است و محبتتان به وسعت صبرتان . خوانده ام که چگونه در صدر اسلام در برابر توهین ها و تحقیر های اعراب جاهل و کافر چگونه رحمت و لطف نشان می دادید . شما را همیشه به محبت و لطف شناخته ام و به همین دلیل دلم بیشتر آتش می گیرد وقتی می بینم آنانی که شما را نمی شناسند به محضرتان چنین گستاخانه جسارت می کنند .
نمی دانم از جسارت دیگران بنالم یا از تفرقه و بی عرضگی خودمان ؟ یک امت و هزار پاره ؟! اگر امت اسلام به جای این همه تفرقه یکی دست واحد بودند آنوقت دیگر چه کسی جرأت می کرد تا به پیامبرمان و کتابمان توهین کند ؟
یا رسول الله
می بینی که امتت گرفتار چه حاکمان بی غیرت و دنیا پرستی شده اند ؟ آنای که رابطه با اسرائیل این قصاب غاصب را به هیچ بهائی ترک نمی کنند تا مبادا حکومتشان متزلزل شود ؟ آنان که خود را خادم حرمین می نامند و با تأمین سوخت هواپیماهای اسرائیلی به صاحبان حرمین خیانت می کنند . حکامی که برخی با سکوت و برخی با حمایت دستشان را به خون فرزندان معصومت در فلسطین و لبنان به همراه اسرائیلی ها می شویند .
پدر جان دعا کن تا آخرین ذخیره خدا ، فرزندتان مهدی موجود موعود (عج) ظهور کند ، او که منقتم قبیله توحید است و چشم امید دلهای خسته به سوی اوست .
او بیاید و یوق ظلم و ستم را از دست و پای انسان باز کند تا دوباره پیام توحیدی تو به گوش بشر برسد . او بیاید و با زنده کردن سیره تو ، دین تو و کتاب تو انسان را پس از این مرگ طولانی زنده سازد .
آمین .
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست
بسکه در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
----------------------------------
پ . ن . 1 = وقتی سرای اندیشه مرا به نوشتن هر دو نامه دعوت کرد تصمیم گرفتم برای هر دعوتی نامه ای بنویسم اما تراکم وظایف ، برنامه ها و کمبود وقت موجب شد تا در یک نامه با هر دو مولایم سخن بگویم .
پ . ن . 2 = از دوستانم من او / باران / سلاله و زهرا نور هم دعوت می کنم تا در موج نامه ای به پیامبر اعظم شرکت کنند .